دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی علیشاه عوض با 375 تن سکنه. آب آن از قنات و محصولش غلات و انگور و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی علیشاه عوض با 375 تن سکنه. آب آن از قنات و محصولش غلات و انگور و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
محل بی بیمی و بی خطری. جای امن وآسایش. موضع امن و راحت. (فرهنگ فارسی معین). مقام امن. (شرفنامه). جای امن. (مؤید الفضلا). جای امن و آباد. در عنصر دانش محل امن بهشت و کعبه. البته به معنی معمورۀ ایمن از عالم از قبیل خرم آباد پس ترکیب محمول بر قلب و آباد به معنی معموره باشد. (از آنندراج). جای امن و جای سلامت. (ناظم الاطباء) : نبود اعتمادش بر آن مرز و بوم که هست ایمن آباد رومی بروم. نظامی. خردمند را خوبی از داد اوست پناه خدا ایمن آباد اوست. نظامی
محل بی بیمی و بی خطری. جای امن وآسایش. موضع امن و راحت. (فرهنگ فارسی معین). مقام امن. (شرفنامه). جای امن. (مؤید الفضلا). جای امن و آباد. در عنصر دانش محل امن بهشت و کعبه. البته به معنی معمورۀ ایمن از عالم از قبیل خرم آباد پس ترکیب محمول بر قلب و آباد به معنی معموره باشد. (از آنندراج). جای امن و جای سلامت. (ناظم الاطباء) : نبود اعتمادش بر آن مرز و بوم که هست ایمن آباد رومی بروم. نظامی. خردمند را خوبی از داد اوست پناه خدا ایمن آباد اوست. نظامی
جای محنت. محنت کده: کسی کو شدی ناامید از جهان در آن محنت آباد گشتی نهان. نظامی. سینۀ من کاسمان درخون اوست از خرابی محنت آبادست باز. ؟ ، کنایه از دنیاست: چو روزی بگذرم زین محنت آباد از آن ترسم کزین هم ناوری یاد. نظامی. که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است. حافظ
جای محنت. محنت کده: کسی کو شدی ناامید از جهان در آن محنت آباد گشتی نهان. نظامی. سینۀ من کاسمان درخون اوست از خرابی محنت آبادست باز. ؟ ، کنایه از دنیاست: چو روزی بگذرم زین محنت آباد از آن ترسم کزین هم ناوری یاد. نظامی. که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است. حافظ
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو، با 151 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسۀ قم به تهران با 93 تن جمعیت، آب آن از قنات راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1) دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه، آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو، با 151 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسۀ قم به تهران با 93 تن جمعیت، آب آن از قنات راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1) دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه، آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)